متن ترانه
روى سنگفرش هاى شهر غم
در تکاپو هاى هر روز
هر سیگارى خموش از یه راز تلخ
نقش بسته بر تن و روح
برمیگردى به هواى من
آرامم در دل خاک
میرویم از دل سنگ هاى سخت
میتابى از دل ابر ها…
آفتابم، غروبت آغازیست بر اشک هایم
مغرورم تا به فردا، در سایه ى تمنا
من با تو ، تو با من
راهى براى رفتن
آفتابم، غروبت آغازیست بر اشک هایم
مغرورم تا به فردا، در سایه ى تمنا
من با تو ، تو با من
جایى آن سوى دریا …
مشاهده بیشتر