حنان مدام

اولین بار که دیدمش دلم یهو هوری ریخت پایین
یه صدایی بهم میگفت آیندتو ببین با این
ولی اینو که به آدم میگن خودت میدونی فرشتست طرف
میخواستم محو تیله های طوسی شم زیر پام در بیاد علف
از اولش میخواستمش بود واسم یه روزنه ی نور
از تاریکی فرار کردم زیباییش میکرد چشامو کور
هر روز یه روز جدیده هر روز برام تازگی داره
خونم روشن شده انگار رنگ خورده تازه دیواره
میمونه کارامو کنم هر شب تا خود صبح با من بیداره
بودنش باعث شده اصن روشن نمیشه دیگه سیگاره
دیگه فشاری روم نیست زندگی برام راحت شده
این بدن سفت و اهن شده مغزم نمیگیره راحت شعله
همه چی مثه رویا شده میدونم حتی اگه یه روز سخت بشه
بازم کنارش میمونم حتی جلومون ١٠٠ تا بمب و سم باشه
بازم پشتش میمونم یه تارموشو به دنیا نمیدم
سفینمون سمت خوشبختی میره دوریم از مردم بی رحم
مدام حسم بیشتر میشه هر روز بیشتر دوسش دارم
افتادم ده تا پله جلو انگیزه شده بودنش با من
نمیدونم اسمشو چی بزارم ولی این حسو هیچوقت نداشتم
خنده از رو لباش نره اگه رفت اون روز مرده باشم

****
مدام هر جا بودی بودم
مدام ذهنم رو تو قفله
نشو یه ثانیه از من دورم
قلبم میشه پر حفره
نشو ازم دلخور هیچوقت
من با دیروزم کلی فرق دارم
گرمای دستمو حس کن بگو همیشه هستی با من

****
مدام تو فکرشی چی شده عایدت الان
تاریکی رو‌ بغل کردی اوار شد سرت مواد
فکرت این بود راهت درسته میترکونی خوبه کارت
ولی غرورت باعث شد الان نمونده دیگه الان یادت
خودتو بزار جای اون چرا نمیخوای درکش کنی
خواستی از همه جدا بشه تو خونه خودت حبسش کنی
تو بهش اعتماد ندادی هر غلطی کردی ترکش کنی
الان دنبال سوراخ میگردی بکنی یه گوشه اسنیف تونی
کمتر بکش کوفتیو نزنی تهوم اینکه داریش
مانتوش که کوتاه شد دیدی بالارفت یهو پیج کاریش
انتظار داشتی عوض نشه مگه تو چه گلی به سرش زدی
تو که وجودشو نداشتی تو ٢ ماه اوردی سرش هوو سریع
اون که هر کاری میکرد تو حیوون آروم و سالم باشی
شونشو برات سفت میکرد وقتی ابرات تو هم بود و بارون داشتی
هر جا میرفت پزتو میداد نیاورد لولتو هیچوقت پایین
همه جوره پولتو نخواست فکر میکرد ایمان داری

****
مدام دیدی ازم دورویی
نبودم همون که خواستی
اینجا یکی پهنه عمودی
میخوادت هنوز با کم و کاستی
میخوادت هنوز هر جور باشه
نمیشه شباش بی تو سر شه
اون که میگف میمره بی من ،
چطور میتونه اینقد بد شه

****
همه حرفاتو که زدی بزار منم یه چیزی بگم
نخواستم هرز بپرم برم به دوستاش دایرکت بدم
نخواستم از خودم دور شم چون یه چیزایی برام معینن
امثال تو لهم کردن بعد شروع کردن به سابیدنم
نخواستم بزارمش کنار بعد از کنار برش دارم
احساس کردم بهش نیازی نی اما زود فهمیدم کمش دارم
ولی خیلی زود دیر شده بود چشاش شدن رو یکی دیگه زوم
اون گذشتن رو یادم داد شد باعث هر چی اتفاق توم
شد بانیه خیانتم باعث شد با همه سگ باشم
منو به این صندلی بستین میدونی بد میشه اگه من پاشم
میدونی هر کنشی واکنش داره دیدی چی شد منم معتاد شدم
پس قضاوت نکن منو نخواستم به اون بزنم اینجوری شدم
میدونی یادمه یه ثانیه همه چیو دادم رفت
جلو روم دستاشو گرفت وقتی هوا سرد بود میزد برف
من از اون بیشتر فهمیدم میبینی اینم وضعیتم
میتونی دهنمو ببندی تموم شده دیگه نصیحتم